مانیا مانیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

سلام کوچولوی مامان

فروردین 93 هم رو به پایانه...

سال نود و سه شروع شد و یک ماهش رو به پایان عید بدی نبود کم و بیش خوش گذشت .... البته مانیا یه کم لجباز شده و بیشترین چیزی که اذیتم میکنه حرص خوردناشه الکی حرص میخوره خودزنی میکنه یا باباشو میزنه کلا خیلی عصبی شده مامان هم هی به من طعنه میزنه که بخاطر زمان بارداریته که خیلی حرص خوردی خوب من مگه دیوونه بودم الکی حرص بخورم خوب... یک ماه دیگه هم فصل کاری ما بچه های داراییه... امسال یک ماه زودتر برگزار میشه ، بجای تیرماه خردادماه داریم و باز فشار کار .... فعلا هم به خواست مامان از گذاشتن مانیا به مهد پشیمون شدم مامان میگه فعلا نگه میدارم بچه رو میزاری مهد بی تربیت و مریض میشه نمیدونم یه دلم میگه بزارمش مهد که هم مامان اذیت نشه ...
30 فروردين 1393

سال نو مبارک دخترم

امسال سومین عیدی بود که دختری نازم کنارمون بود البته امسال فهمیده تر و خانوم تر بچه کلی سر میز هفت سین لذت و برد و شادی کرد و اصرار داشت که عید اونه و باید بهش مرتب تبریک بگیم باباش که زنگ زد خونه مامانم برای عرض تبریک گوشیو گرفته بود واسه مامانیش حسابی دلبری میکرد که مامانی عیدت مبارک باشه عید منم مبارکه خوب دورش بگردم فعلا یه دو سه جایی رفته عید دیدنی و امسال فهمیده عیدی و پول چیه حساب همه پولاشم داره الان خوابه سرما خورد طفلی ...زیاد حال نداره کلا بدتر از خودم از آبریزش بینی عصبی میشه منم که دارم خود درمانی میکنم استامینوفن و سرماخوردگی بهش میدم البته آنتی بیوتیک گرفتم گذاشتم یخچال که اگه عفونی شد خدایی نکرده بهش بد...
3 فروردين 1393
1